پست الکترونیک جمعه ٢١ ارديبهشت ١٤٠٣
اخبار > خاطره‌ بازی با یکی از پدیده‌ های فوتبال ایران در دهه 50


کد خبر: ٢٧٦٧٠   نسخه چاپی  
  • تاریخ درج خبر:1401/08/12-١٨:٢١

آبادان در سال‌های نسبتاً دور فوتبالیست‌های سرشناسی به فوتبال ایران معرفی کرد که ابراهیم قاسمپور سرآمد آنها بود.

 

به گزارش آبادان نیوز به نقل از روزنامه همشهری،  شاید تعداد بازی‌های ملی قاسم پور به واسطه دوری ناخواسته‌اش از فوتبال ایران قابل اعتنا نباشد اما هنوز بازیکنی مثل او که در 21سالگی در المپیک بازی کند، در 23سالگی در جام‌جهانی به میدان برود و تا 44 سالگی در فوتبال دوام بیاورد معرفی نشده. او به همراه علی پروین و حسن نظری جزو 3بازیکنی بود که در سال 1355 از سوی مجله‌های معتبر آن سال‌ها به‌عنوان بازیکن برتر فوتبال ایران معرفی شدند. در آن سال‌ها تصویر 3 بازیکن برتر با ردای شوالیه‌ها روی جلد مجله دنیای ورزش چاپ می‌شد و ابراهیم قاسم پور، یکی از این شوالیه‌ها بود. شاید از بداقبالی فوتبال ایران بود که چنین بازیکن ممتازی به ناچار 14سال در خارج از مرزها فوتبال بازی کرد و نتوانست پیراهن تیم ملی را بپوشد. قاسمپور حالا در 65سالگی خاطراتی درباره زندگی ورزشی‌اش نقل می‌کند که خواندنی است.

در زمین‌های داغ آبادان فوتبالیست شدم

بیشتر فوتبالیست‌های آبادانی فوتبال را از زمین‌های خاکی شروع می‌کردند. شما در کدام زمین خاکی و در کدام محله به سمت فوتبال کشیده شدید؟

آن موقع که ما فوتبال بازی می‌کردیم آبادانی‌ها در زمین‌های خاکی زندگی می‌کردند. خانه ما هم درست پشت تنها استادیوم آبادان بود که این روزها به‌نام استادیوم تختی شناخته می‌شود. حدفاصل خانه‌مان تا استادیوم 4زمین خاکی بزرگ داشتیم که تیم‌های آبادانی مثل نفت در همان زمین‌ها تمرین می‌کردند. وقتی تمرین‌شان تعطیل می‌شد بچه‌های کم سن و سال می‌ریختند داخل زمین و فوتبال بازی می‌کردند. زمین گراندشاپوری چسبیده به خانه ما بود و وقتی پایم را از خانه بیرون می‌گذاشتم داخل زمین فوتبال بودم. در آن سال‌ها انگلیسی‌ها در زمین گراندشاپوری چوگان بازی می‌کردند اما وقتی نبودند، زمین در قرق بچه‌های آبادانی بود. من فوتبالم را از همین زمین شروع کردم.

 

پایگاه تحلیلی گفتمانی آبادان خبر

 

ظاهراً بین بچه‌های آبادان رسم بوده که با پای برهنه فوتبال بازی می‌کردند. با توجه به گرمای بیش از حد آبادان این روایت‌ها واقعی است؟

این روایت‌ها درست است چون آن موقع آبادانی‌ها بضاعت مالی نداشتند که برای بچه‌هایشان کفش فوتبال بخرند. من هم یکی از کسانی بودم که با پای برهنه فوتبال بازی می‌کردم. مدام با پای برهنه در زمین‌های خاکی دنبال توپ می‌دویدیم و یک موقع‌هایی جلوی استادیوم که تازه آسفالت کرده بودند فوتبال بازی می‌کردیم. به‌خاطر داغ بودن زمین در تابستان‌ها کف پایم تاول می‌زد. شب که می‌شد با سوزن تاول را سوراخ می‌کردم و بعد از تخلیه آب آنها، پوست کف پایم را با تیغ می‌بریدم. بعد هم مادر خدابیامرزم به رسم آبادانی‌ها یک تکه کهنه را آتش می‌زد و سوخته‌اش را روی زخم کف پایم می‌گذاشت تا زودتر خوب شود. فردای آن روز هم روز از نو روزی از نو. استادیوم آبادان یک زمین داشت که زهکشی بود و موقع آبیاری آبش تخلیه می‌شد. یکی دیگر از کارهایی که در گرمای تابستان می‌کردیم این بود که یک تکه مقوا را با این آب‌ها خیس می‌کردیم و زمانی که جریان بازی قطع می‌شد با پای برهنه روی آنها می‌ایستادیم تا کف پای‌مان خنک شود. ما اینگونه فوتبالیست شدیم.

 

با این حساب فوتبالیست شدن بچه‌های آبادان در آن سال‌ها چیزی شبیه معجزه بود...

همینطور است، ما در آبادان استعدادهای نابی داشتیم اما بعضاً به‌خاطر نداشتن یک جفت کفش ورزشی، قید فوتبال را می‌زدند. ما یک همسایه داشتیم به‌نام آقای عبدالواحد بزمه که از فوتبالیست‌های قدیمی شهرمان بود. یک روز به من گفت فوتبالت را ادامه بده، چون استعداد داری. من هم گفتم کفش ندارم. آقای بزمه مرا با خودش به زمین تمرین تیم جاوید آبادان برد و همان موقع فردی که کبابی داشت و در آبادان تیمداری می‌کرد برایم یک جفت کفش فوتبال خرید تا فوتبالم را ادامه بدهم. از آن روز به بعد فوتبال را جدی گرفتم.

 

کشف استعداد هم داستان‌های خاص خودش را داشت و یک فوتبالیست اگر خوش‌شانس بود در همان زمین‌های خاکی دیده می‌شد. چه‌کسی شما را کشف کرد؟

آن موقع استعدادیاب به‌معنای امروزی اصلاً وجود نداشت. آبادان تیم‌های زیادی داشت و مثل الان نبود که فقط یک تیم داشته باشد به‌نام صنعت نفت. شهر ما چیزی بین 10تا 15تیم مختلف داشت و همه این تیم‌ها در زمین‌های خاکی که در دل محله‌ها بود تمرین می‌کردند. در اوج گرمای آبادان همه بچه‌ها در کوچه پسکوچه‌ها دنبال توپ می‌دویدند اما حالا بچه‌های آبادانی با موبایل و پلی‌استیشن بازی می‌کنند.

 

پیوستن به تیم شهباز تهران زندگی ورزشی شما را به کلی تغییر داد. وقتی از آبادان به تهران آمدید چند سال‌تان بود؟

وقتی به تهران آمدم و با شهباز قرارداد بستم 18سالم بود. بعد هم در 21سالگی در المپیک 1976مونترال و در 23سالگی در جام‌جهانی 1978برای تیم ملی بازی کردم و آرام آرام به شهرت رسیدم.

 

پایگاه خبری تحلیلی آبادان نیوز

 

شما به اتفاق علی پروین و حسن نظری از فوتبالیست‌های مطرح دهه 50بودید. چطور بازیکن ممتازی مثل شما به تاج و پرسپولیس نرفت و با شهباز قرارداد بست؟

در آن سال‌ها تیم شاهین آبادان که زیرمجموعه باشگاه شاهین تهران بود، در مسابقات سراسری ایران جزو بهترین‌ها به‌حساب می‌آمد و چندبار هم قهرمان شد. من در 15سالگی 6ماه برای بزرگسالان تاج آبادان بازی کردم اما طرفدار شاهین بودم. آن موقع از تاج و پرسپولیس پیشنهاد داشتم اما شاهین که بعد از انحلال به شهباز تغییر نام داده بود را انتخاب کردم. در همان سال بازیکنانی مثل ناصر حجازی، نصرالله عبداللهی، غلامحسین مظلومی، رضا عادلخانی و... از تاج به شهباز آمدند و همبازی شدیم.

 

البته می‌گفتند آن موقع شهباز پیشنهادهای وسوسه‌کننده‌ای می‌داد. اینطور نیست؟

شهباز پول بدی نمی‌داد اما در آن روزها اصلاً به پول فکر نمی‌کردیم. آن موقع 18-17سالم بود. می‌گفتند در ازای پیوستن به شهباز یک خانه در تهران می‌دهیم اما گفتم به من پول بدهید. گفتند چقدر می‌خواهی؟ گفتم 80 هزار تومان. اصلاً نمی‌دانستم ارزش خانه‌ای که می‌خواستند بدهند بیش از 100هزار تومان است. یکی دیگر از امتیازهای پیوستن به شهباز این بود که کارت معافیت از خدمت سربازی را برایم گرفتند و توانستم در تیم ملی جوانان بازی کنم.

 

با تیم ملی جوانان هم 2بار قهرمان آسیا شدید و بازی‌های درخشان در تیم ملی جوانان سکوی پرتاب شما در فوتبال ایران بود. پس آمدن به تهران برایتان خوش‌یمن بود.

البته آن موقع تهران مثل حالا این‌قدر بزرگ و شلوغ نبود. تمرینات تیم ملی جوانان را در تپه‌های داوودیه که الان استادیوم شهید کشوری شده برگزار می‌کردند. در آن سال‌ها خبری از اتوبان‌های مدرس و حقانی نبود. یک روز به بهانه خرید کردن در میدان محسنی اجازه گرفتیم و از اردو خارج شدیم و رفتیم آبادان. یک جورهایی از زندگی در تهران و فشار تمرینات بدنسازی خسته شده بودیم و می‌خواستیم به آبادان خودمان برگردیم.

 

چطور شد که یکباره تصمیم گرفتید در لیگ کشورهای عربی بازی کنید؟

داستان از این قرار است که به فوتبال امارات رفته بودم و بعد از یک سال به مرخصی آمدم که جنگ ایران و عراق شروع شد. همان روزی که پرواز داشتم عراقی‌ها فرودگاه را زدند. وقتی رادیو را روشن کردم اخبار گفت پالایشگاه آبادان را هم زدند. در آن شرایط به آبادان برگشتم و خانواده‌ام را به مسجد سلیمان بردم که آنجا هم عقرب بچه‌ام را نیش زد و حالش وخیم شد. با هر مشقتی بودم خودم را به امارات رساندم و دیگر نتوانستم به ایران برگردم و برای تیم ملی بازی کنم. در آن سال‌ها وضع مالی‌مان خوب نبود و اگر به امارات برنمی‌گشتم بی‌پولی امانمان را می‌برید. من خودم را جزو نسل سوخته فوتبال ایران می‌دانم.

 

البته ماندن‌تان در امارات خیلی طولانی شد. در آن سال‌ها به بازیکنان ایرانی پول خوبی می‌دادند یا نه؟

آن موقع دستمزدها در حد 200 تا 300 هزار درهم بود اما الان میلیون دلاری پول می‌دهند. من 14سال در لیگ‌های امارات، قطر و مصر بازی کردم و فکر می‌کنم هیچ بازیکنی این‌قدر در لیگ‌های عربی دوام نیاورده است.

 

پایگاه تحلیلی گفتمانی آبادان خبر

 

آن موقع از اروپا هم پیشنهاد داشتید؟

وقتی در العربی قطر بازی می‌کردم با عابدی پله، فوتبالیست غنایی همبازی بودم که حضور خارجی‌ها در لیگ این کشور ممنوع شد. عابدی پله به مارسی رفت و من هم از بروژ بلژیک، نایب قهرمان اروپا پیشنهاد داشتم اما تصمیم گرفتم به مصر بروم. این شاید تنها اشتباه زندگی ورزشی‌ام بود.

 

فوتبال بازی کردن تا 44 سالگی هم برای خودش یک رکورد است. چطور تا این سن و سال در فوتبال دوام آوردید؟

چون در 19سالگی ازدواج کردم و زندگی سالمی داشتم. شب‌هایی که بازی داشتیم به مهمانی نمی‌رفتم و مهمان به خانه‌مان دعوت نمی‌کردم. امکان نداشت به عشرتکده‌های کشورهای عربی بروم. برای زندگی‌ام برنامه داشتم و طبق برنامه در 44 سالگی به ایران برگشتم و به‌عنوان بازیکن- مربی در فوتبال ایران کار کردم.

 

 

 

پایگاه تحلیلی گفتمانی آبادان نیوز اخبار جنوب غرب کشور را بصورت تحلیلی، گفتمانی و خبری منتشر میکند.

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: