- تاریخ درج خبر:1400/04/19-١٣:٢٥
آبادان خبر
طرح پرسش از «طرح پرسش» شورای شهر آبادان
حسین دلیر
آبادان نیوز _ پرسش، سرآغاز دانایی و سادهترین مسیر خودآگاهی است. پرسشگری ابزار هر ناظرِ هوشیار است برای زدودن ابهام و ظهور شفافیت. نیاز به پرسیدن، آدمی را واداشت بنای نهادهایی پرسشگر را نهد که پاسخخواهی، مأموریت و مسئولیتشان باشد. دستگاههایی ناظر و متکی به ارادههای مردمسالارانه و به کیفیت بروز حاکمیت مردم از ژرفا تا بلندای هر جامعه. نهاد نظارتکننده و پرسشگری چون شورای شهر از اینگونه است. شورای هر شهر، پرسشگر اصلی و ناظر مستقیم عملکرد شهرداری همان شهر بهحساب میآید. «طرح پرسشِ» رسمی از شهردار با اتکا به پرسشگری قانونی، کارآمدترین ابزار نظارتی این نهاد مدنی محسوب میشود.
پرسشگر به جستوجوی پاسخهای شفاف و قانعکننده است. پرسیدن، آدابی دارد؛ مکانی و زمانی مغتنم. آن که هر آن و هر مکان را مطلوب پرسیدن داند، به نادانی ماند که هیچ نداند.
نخست آنکه، فراوانی پرسش و اصرار بر آگاهی از مسیر پرسیدن؛ کاهلی پرسشگر است در جستوجوی حقیقت! چهبسا بدون پرسیدن و با خود جویی بتوان پاسخهایی بسیار یافت.
دوم؛ آنکه میداند، هرگز نمیپرسد! که اساساً چو دانی و پرسی، سؤالت خطاست...
پرسیدن برای فهم نادانستهها یا کشف دانستههایی است که شفاف نیستند. پرسش بهشرط آنکه جامع و کارشناسانه طرح شود، نماد پختگی و نخبگی پرسشگر بوده؛ و پاسخ اگر موجب اقناع شود که به گسترش آگاهی فردی و جمعی انجامیده است. همچون مسئولیت و رویهای که برای شوراهای شهر از آغاز تا امروز متصور بودهاند.
اینکه شورای شهر بپرسد و شهردار مکلف به پاسخ باشد. فرایندی آگاهانه که دلیلی شود بر کارآمدی این نهاد مردمی! اگر وکلای مردم، از پاسخ شهردار قانع نشدند با دستور کار استیضاح، بهمثابه کورتاژی فوری بتوانند موجب رهایی مدیریت شهری از وضعیت مبتلا شده، بهسوی وضع بهبود -از دید اعضای شورا- گام نهند.
پرسشگری بهعنوان یک سلاح، اگر عامل اعمال قدرت و تداوم حق دخالت بدون ملاحظهی مسئولیتهای اخلاقی گردد؛ فرایند پرسشگری به تباهی انجامیده و مفهوم دموکراسی محو میگردد. فقدان ابزارهای کنترلگر و ناظر بر عملکرد نهادهای مردمی -نظارت بر خود ناظران-، مهمترین نقدِ منتقدان به بنیان مردمسالاری است.
مردمسالاری علیرغم شهرتی که داراست همواره بحث انگیزترین موضوع تاریخ سیاست و اندیشه بوده است. مفهومی مبهم که همواره اختلافنظرهای فراوان دربارهی معنا و محدودهی آن وجود دارد. یکی از سیاهترین نظریهها در رد مردمسالاری متعلق به شاگرد «سقراط» است. آنجا که «افلاطون» میگوید: «مردمسالاری حکومت بیخردهاست».
دو گروه موافق و مخالف هم از منظر دینی، هم عرفی و حتی سکولاریستی و غیردینی، صدها سال به نزاع و ابراز نظر پرداختهاند و هیچگاه اینکه کدام نوع و جنبه میتواند همهی شرایط مردمسالاری مطلق را داشته باشد همچنان محل تردید است.
به این گفتوگوی بسیار کوتاه، جامع و کاربردی توجه کنید: «اگر میخواهی از تو طرح پرسش نکنم؛ خواستهی مرا اجابت کن!».
امتناع از طرح پرسش به بهای برآوردن خواستهی شخصی. گفتوگویی فرضی که ضرورتی برای مصداق یا مثال ندارد. میتواند در دنیای واقع وجود داشته یا دیالوگی خیالی باشد! میتواند اشاره به این شورا یا هر شورایی در این دوره یا هر دورهی دیگری داشته باشد. به چاقویی مانَد که پوست یک شهر و شهروندانش را با هم میکند! قدرتی توسط شهروندان به افرادی دارای شرایط نمایندگی سپرده میشود و ایشان اگر بخواهند توانایی سوء استفاده از این قدرت را دارا هستند.
شورای پنجم به پایانش رسیده و اعضای آن هر چه در این روزها کنند، تغییری در احوالشان حاصل نخواهد شد. خطابم به مردان شورای پنجم شهر آبادان است. دولتِ چهارساله شما نیز سرانجام مستعجل شد. روزی که آمدید، آگاهان جمعتان میدانستند چنین روزهایی به پلک زدنی خواهند گذشت و برخی دیگر به اندیشهی بقای جاودان بودند!
در این چهار سال هرگونه اراده کردید، پرسشها را طرح نمودید. اندک پرسشهای مهم و فراوان کماهمیت! در غروب پایان نظارتها و دخالتهای این دورهی شورا؛ شما که اینگونه مدعای پاسخگویی دیگران هستید، خودتان تا به حال قائل به پاسخگویی به دیگران بودید؟
بهجای گزارش شفاف و غیر تبلیغاتی به مردم شهر، ترجیح دادید به بهانهی گفتوگو با افکار عمومی؛ فرافکنانه با اشباحی خاکستری در فضای مجازی معاشرت داشته باشید تا آنها زمینههای شکلگیری و تداوم این مارپیچ سکوت را برایتان فراهم سازند. با مهندسی معکوس؛ جریان نقد روشمند و آگاهانه بهسوی نق زدنهای بیرمق کشیده شد و برخی سیاهیلشکران مجازینویس، دریدند حنجرههایی را که صادقانه به انتقاد وضع موجود فریاد زدند. در دورهی شما، بنای رویههایی نادرست گذارده شد که به اختلال گفتوگوی سهضلعی «مردم - رسانه - مسئول» انجامید. اندک محتواهای رسانهای بهجای اقناع، نمایشی مضحک از خبرهای کمارزشی بود که شما روایتگرش شدید. آشی چنان شور و بدمزه که صدای همه را درآورد. برخیهایتان در این نهاد مردمسالار با رفتارهایی شبهاستبدادی همه را به سکوت واداشتید.
بهراستی چه ناظری، مسئولیت نظارت و طرح پرسش از شما ناظران مدیریت شهری را باید دارا باشد؟ با فرض وجود ارادهای به پاسخ از سوی جنابتان، در صورت عدم اقناع شنونده، چگونه و با چه سازوکاری میتوان اقدام به «واپرسی» شما کرد؟ آیا سکوتِ قانون در این مورد همچون بسیاری دیگر، به ناکارآمدی قوانین موجود منجر نشده است؟
اینکه از جمع با صفایتان، سه نفر به هر دلیل حاضر به ثبتنام در انتخابات شورای ششم نشدند -شاید از سرنوشت صلاحیت خود آگاه بودند- و پنج عضو دیگر، محذوف و مجبور به تن کردن ردای عدم احراز صلاحیت گشتند و تنها یکی از میان شما، ناپلئونی توانست از بلندای دیوار بررسی صلاحیتها به اینسو بپرد؛ شاید بهنوعی همان استیضاح موردنظر مخاطبان باشد. استیضاحی آهسته و در سکوت، برخلاف واپرسیهای پرهیاهوی شما! اما به نوشدارو پس از مرگ میماند بیآنکه در ماهیت واقعه تأثیری گذاشته باشد!
چهار سال عملکردتان اگر از کنشهای خلاقانه و رفتارهای آگاهانه هیچ نداشت؛ طرح پرسش و استیضاح بسیار داشت. شش طرح پرسش و استیضاح در چهار سال در مقایسه با دیگر دورهها و دیگر شهرهای همطراز، رکوردی بیبدیل حساب آید.
کمتر از یک ماه به پایان خدمات خالصانه شما عزیزان جان مانده. مهمتر از این طرح پرسش تکراری و البته پرسشبرانگیز در واپسین روزهای مانده به عمر شورای پنجم؛ بهتر نیست در تکاپوی گزارشی صادقانه به شهر آبادان باشید. بهیقین با هدف انتفاع شخصی، چهار سال پیش پای به این میدان نگذاشته بودید که اکنون نگاه و نظر مردمِ شهر برایتان جلوهای نداشته باشد؟!
در این روزهای مانده، از کردهها و ناکردهها بگویید. فرصتهای خلقشده و حتی سوخته در 1440 روز نظارت و حتی دخالت در مدیریت شهری. از گزارش نیمهی پر لیوان که گذشتید مجالی اندک قائل شوید برای روایت نیمهی خالی عملکرد! تا تجربهای افزوده و گران برای اعضای دورهی پسین گردد. چه انتظار محالی است آنکه قائل به پاسخگویی نیست خود مدعی پاسخ گفتن دیگری باشد، تعبیری تلخ که در وصف اعضای شورای پنجم شهر آبادان میتوان به کار بست.
در آخرین روزهای مسؤولیت، برخلاف این چهار سال بیایید به آخرین توصیهی یکی از موکلانتان عمل کنید. سوزن را یکبار هم که شده به خودتان فرو کرده و اگر دردش بهقاعدهی تحملتان بود، سپس جوالدوز را حواله و سهم دیگران نمایید!
بماند که اهلیت و صلاحیت پنج نفر از شما عزیزان از دید نهاد ناظر بر انتخابات بیهیچ مماشات رد شده است. نمیتواند معنایش این باشد که از دید ناظران مسئول؛ احوال این روزهای شما مورد تأیید و وثوق نبوده که اگر بود بهسان گذشته بر پروندهی نامزدیتان مهر تأیید نقش میبست. بیتردید عمل خودتان در این چهار سال مهمترین چرایی تغییر نگرش نهاد ناظر شده است نه بهانهی این و آن!
مشیت الهی و ارادهی مردم آبادان چنین قرار گرفت که چهار سال پیش هیچ بانویی به جمع مردانهی شورای پنجم راه نیابد. آنگونه که ترکیب یکدست مردانهی شما در آن روزهای سال 96، نوید مردانگی میداد بیایید آخرین روزها را مردانه وکالت کنید!
چهار سال شعور و شهودمان متحمل توهینهای فراوان گشت. چه با گفتهها و کردهها چه در پس ناگفتهها و ناکردهها! بهجای چهار سال این حق را به ما بدهید از اکنون برای چهار ماه منتقدتان باشیم! نه به امید اصلاح در روزهای پسین شورای پنجم که ثبت در تاریخ شهروندی و نقد آگاهانهی رسانه در آبادان.
بد نیست یکبار همهی پرسشهای این چهار ساله را منتشر کنید. مخاطبان بهخوبی میدانند و میتوانند آنها را به دو دسته تقسیم کنند. کدام یک به انگیزهی منفعت فردی و کدام برای حفظ منافع عمومی طرح شدهاند. کدام ناشی از عقلانیت و کدام از فرط هیجان ارائه شدهاند.
مجموع عملکرد شورای پنجم در آبادان، این نهاد را چنان از تراز و استاندارد معیار خارج ساخت که شورا را به کاریکاتوری مملو از هجو و حشو بدل کرد!
شهر را به خیرهای فراوانتان امید نبوده و نیست. مرحمت فرموده بیش از این اسباب زحمت نگشته و شر مرسانید.
یا حق...
پ.ن: قطعاً مخاطب نوشتهی حاضر؛ همهی اعضای شورای پنجم شهر آبادان نیستند. ممکن است اعضایی باشند که در شمول چنین نقدهایی قرار نگیرند، دستکم با چنین غلظتی! پس هر یک میتواند خود را مبرا از پرسشها و نقدها بداند و بر نویسنده خرده نگیرد.
آبادان،خبر آبادان،اخبار آبادان،آبادان خبر،آبادان نیوز
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |