- تاریخ درج خبر:1399/07/23-١٨:٤٢
آبادان خبر
نادیدهانگاری بازسازی اجتماعی پس از جنگ؛
به جای بازسازی، ساختمانسازی کردیم
آبادان خبر _ جنگ واقعیت تلخ و پررنگ زندگی انسان در جهان است و بهتبع آن مساله بازسازی پس از جنگ دارای اهمیت؛ زیرا ویرانیهای حاصل از جنگ چند بعدی هستند. پیامد جنگ تنها محدود به کشته شدن آدمها و آسیبهای فیزیکی نیست، بلکه تخریب نهادهای اجتماعی و آسیب همبستگی جامعه، مهمترین پیامدهای آن به شمار میروند. آبادان و خرمشهر نهتنها از نظر فیزیکی آسیب بسیار دیدند بلکه از نظر فرهنگی و اجتماعی هم زیروزبر شدند.
تقلیل ابعاد بازسازی صرفا به بازسازی فیزیکی و کالبدی تا کنون باعث شده به ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بازسازی توجه نشود. ازاینرو، مسائل بغرنج ناشی از آن، روند بازسازی را به آنچه امروز شاهدیم کشانده است.
به دلیل اینکه دولت، بازسازی پس از جنگ را تنها در ابعاد فیزیکی آن محدود کرده، ابعاد دیگری چون بازسازی اجتماعی و بازسازی معیشت مردم شهرها و روستاها نادیده گرفته شده است. با تقلیل ابعاد مساله و ساده کردن آن که از ویژگیهای اندیشههای مدرنیستی است و ارائه راهحلهای ساده؛ بازسازی آبادان و خرمشهر در اثر سادهاندیشی افراد فاقد تخصص، نتایج ناگواری برجای گذاشت.
متفکران و تصمیمگیران بازسازی شهرها به ویژه در ستادهای معین بازسازی آبادان و خرمشهر؛ عمدتا از میان معماران و مهندسان عمران و شهرساز بودند و به همین خاطر تمرکز عمده آنان بر ابعاد بازسازی کالبدی شهرها بوده است و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی طبیعتا در نظر گرفته نمیشد.
بسیاری از مشکلات کنونی مناطق درگیر جنگ، ناشی از تجربهی ناموفق دولتها در کار بازسازی بوده است. نادیده انگاشتن هدفهای بلندمدت و پایدار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دوران بازسازی در شهرهای جنگزدهای چون آبادان و خرمشهر رهاوردش سرایت بیماریهای مزمن جنگ به حوزههای فرهنگی و اجتماعی شده است. این موضوع منجر به رشد فزاینده شاخصهای رعبآور در ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی گردیده؛ بهطوری که رخدادهایی چون قتلهای سریالی، قتل زنان و کودکان؛ کودکآزاری؛ کودکربایی؛ باجگیری؛ کیفقاپی؛ موبایلربایی؛ سرقت؛ کلاهبرداری و... ارکان اصلی خبرهای حوادث در سالهای پساجنگ این شهرها بهحساب میآیند. اینها بیانگر عقیم ماندن ظرفیتها و آسیبزدایی نشدن از فرهنگ عمومی در سایهی بیتوجهی به رشد اقتصادی، خدماتی و رفاه عمومی است.
نخبگان ما هیچگاه نتوانستهاند جهت پیشگیری از افتادم در دام شکاف دیدگاههای نظری و عملی راهکار مناسبی ارائه دهند. در حقیقت نهتنها دولتهای گوناگون نسبت به آسیبهای غیر فیزیکی ناشی از جنگ در این شهرها بیتفاوت بودهاند بلکه نهادهای تخصصی اجتماعی و فرهنگی نیز با سادهانگاری تنها به وظایف متداول خویش عمل کردند.
در سالهای بازسازی پس از جنگ، دولتمردان و مسئولان وقت بدون توجه به مقولهی «جامعهشناسی بازسازی» تنها به امر فیزیکی و کالبدی بازسازی توجه کردند. تبعات این نگرش نادرست به ویژه برای آبادان و خرمشهر با بافت و تاریخ منحصر به فرد شکلگیریشان بسیار جبرانناپذیر بود.
جامعهشناسی بازسازی به بررسی و تبیین ساخت دوباره شهر با توجه به عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی میپردازد.
اگر به همه جنبهها و فرایندهای بازسازی توجه نشود، بازسازی صرفا به منزله ساختمانسازی خواهد شد و این منجر به شکلگیری احساس عدم تعلق در شهروندان میشود. رفتهرفته این احساس، زمینهساز تخریب مجدد شهر نه از نظر جسمی، بلکه از جنبه روانی، فرهنگی و اجتماعی خواهد شد حال هر چه بخواهد سیمای شهر بازسازی و زیبا شده باشد!
نخستین حرکتهای بازسازی همواره در بخش کالبدی انجام میشود زیرا در قیاس با زیانهای اجتماعی، ملموستر بوده و قابلیت امکان مشاهده در نگاه اول را داراست. در بازسازی توجه و ضرورت بر بازسازی فیزیکی است و گزارهها و الزامهای اخلاقی و فرهنگی که تداوم زندگی اجتماعی مستلزم وجود آنهاست، نادیده انگاشته میشوند. دکتر موسی عنبری؛ استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران با درک این موضوع به دنبال طرح مفهوم «بازسازی اجتماعی» تلاشهای بسیاری برای توجه دولتمردان به بازسازی اجتماعی مناطق جنگزده به انجام رساند اما تلاشهای او و دیگران در لابهلای انبوه نظریهها و پژوهشهای علمی، مکانی مناسبتر از بایگانی دانشگاهها و مجلات علمی نیافت.
دکتر عنبری معتقد است آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی جنگ تا سالیان طولانی پس از آن همواره وجود دارد درحالیکه آسیبهای فیزیکی بهراحتی قابل بازسازی و ترمیم هستند.
با شروع بازسازی در شهرهای جنگ زده، بهمنظور اسکان آوارگان و ارائه خدمات دیگر، امکان کاهش مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روانی ناشی از جنگ فراهم گردید، ولی نکته اساسی و مهم این است که بهرغم هزینههای فراوان، تحقیقات اجتماعی در بازسازی، نقش چندان مهمی نداشته است.
به گفتهی دکتر رسول ربانی، استاد علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان؛ «تخریب در جنگ صرفا به جنبههای کالبدی و ریختشناسی یک شهر مربوط نیست؛ بلکه تاثیرات بسیاری بر جنبههای روانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دارد.»
قسمت بزرگی از آسیبها شامل موارد اجتماعی و فرهنگی است و به همین دلیل نادیده گرفتن آنها، منجر به بروز زیانهای دیگری خواهد شد. نمیتوان برای مردم آسیب دیده از جنگ تنها ساختمانهای زیبا ساخت و از آنها انتظار داشت که در این بناها با آرامش زندگی کنند حال آنکه هیچ اقدامی در بازسازی اجتماعی و فرهنگی آنها صورت نگرفته باشد.
در تخمین زیانهای وارده در جنگ، تنها موارد مادی و جانی برآورد شده است و تا کنون راهی برای برآورد زیانهای اجتماعی نداشتهایم، بنابراین درحالیکه در برآورد زیانهای جنگ نامی از مسائل اجتماعی برده نمیشود، بازسازی اجتماعی نیز در برنامههای بازسازی هیچگاه گنجانده نشد.
فاجعهها تاثیرات بسیاری در جوامع بر جای میگذارند، از جمله بروز تغییرات فیزیکی و کالبدی اما جنبهی مهم دیگر فاجعهها، تاثیرگذاری بر زندگی اجتماعی افراد است. با این حال رویتپذیری سریع ابعاد فیزیکی فجایع، مسئولان را به سمت بازسازی فیزیکی و به عبارتی امداد اولیه سوق میدهد درحالیکه اهمیت زیانهای اجتماعی کمتر از آسیبهای فیزیکی نیست.
یافتهها و نتایج حاصل از پژوهش در مقوله بازسازی مناطق جنگزده حاکی از سلطهی رویکرد فیزیکی و مادی به بازسازی است؛ اما با وجود غیاب تعهدات بروکراتیک در توجه به ابعاد اجتماعی و فرهنگی، شاهد نوعی بازسازی اجتماعی خودجوش و بومی بودهایم که وامدار درجههای بالایی از سرمایههای اجتماعی چون اعتماد، تعهد، همبستگی و همزیستی اجتماعی درونگروهی بوده است.
برای مثال در نبود بازسازی اجتماعی پایدار؛ این خود ساکنان آبادان و خرمشهر بودند که با بضاعت اندکشان و اتکا به هویت گذشتهتان اقدام بهنوعی «بازسازی اجتماعی خودجوش و درونزا» کردند که البته کافی و امیدوار کننده نبود و هیچگاه نمیتواند جای بازسازی اصولی و پایدار اجتماعی و فرهنگی را بگیرد.
اولویت بازسازی اجتماعی از آن رو حیاتی است که اگر مردم به همدیگر اعتماد نداشته باشند و نیز فاقد اعتماد و اطمینان به دولت و فرایند بازسازی باشند، شکست بهترین نوع بازسازی نیز محتمل خواهد بود. انجام پژوهشهای اجتماعی با رویکرد از پایین به بالا در روشن شدن زوایای بازسازی اجتماعی و پیمودن صحیحتر این مسیر قدمی موثر است.
خسارتهای مستقیم و مادی را میتوان بهتدریج و تا حدودی جبران نمود؛ ولی تلفات جانی و ظهور پدیدههای ناهنجار روانی، اجتماعی و فرهنگی از قبیل احساس حقارت، انزوا، روحیهی گریز، بیکاری، فقر، خودکشی (خودسوزی)، اختلافهای قومی، تنشهای فرهنگی و... که از معلولهای جنگ در همان زمان و پس از آن میباشد، کمتر قابل جبران و درمان است. چنین پیامدهایی و دهها پیامد دیگر ضرورت به کارگیری سازوکارهای علمی و عملی در زمینه بازسازی اجتماعی و فرهنگی مناطق درگیر جنگ به ویژه در آبادان و خرمشهر را بیش از هر زمان دیگر الزامی میکند.
متاسفانه دولتها، بازسازی را تنها در ابعاد بازسازی فیزیکی و کالبدی میدیده و توجهی به دیگر ابعاد بازسازی این دو شهر با گذشتهی متفاوتشان در مقایسه با دیگر مناطق جنگزده نداشتهاند.
موفقیت در بازسازی اجتماعی و فرهنگی نشانههای بسیاری دارد. کاهش ناهنجاریها و رفتارهای ناپسند همچون دزدی، راهزنی، اخاذی، کلاهبرداری، رانت، رشوه، گرانفروشی، کمفروشی، تقلب، احتکار و... بدون اینکه بخواهد معلول حضور نیروهای کنترلکننده همچون نیروهای انتظامی و نهادهای نظارتی-امنیتی باشد. در واقع اگر به بعد بازسازی اجتماعی و فرهنگی توجه شود؛ افراد نسبت به اجتماع و حتی در سطح بزرگتر نسبت به انسان و طبیعت احساس تعهد و مسئولیت خواهند داشت و هم سبب میشود که عدم انجام رفتارهای سوء و ارتکاب جرم از جانب آنان نه به دلیل ترس از مراجع قهریه که به دلیل احساس تعهد اجتماعی نزد آنان باشد.
بعد دیگر بازسازی اجتماعی مربوط به اعتماد اجتماعی است که شامل اعتماد افراد یک اجتماع به همدیگر و همچنین به دولت است. اعتماد به دولت را میتوان از میزان اعتماد مردم به نهادهای دولتی دریافت. نمونههای اعتماد افراد به همدیگر در یک جامعه را نیز میتوان در رفتارهایی همچون میزان قرضدهی به همدیگر، میزان صداقت رفتاری و کلامی آنها و... سنجید.
پ.ن: این نوشتار پیشتر در هفتهنامه «اروند آزاد»؛ شماره ۲؛ یکشنبه 17 آذر 1398 منتشر شده است.
آبادان،خبر آبادان،اخبار آبادان،آبادان نیوز،آبادان خبر،خبر اروند،خبرآبادان،اخبارآبادان،آبادان نیوز،آبادان خبر،خبراروند
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |