|
|
کد خبر: ٨٢٢٠
نسخه چاپی
آبادان نیوزحال مطبوعات خوب نیست!فروشندگان مطبوعات در آبادان از مشکلاتشان میگویند
فروشندگان مطبوعات در آبادان از مشکلاتشان میگویند
آبادان نیوز سمیه دادگر ،حدود یک قرن پیش بود که فروشندگان جراید روزنامهها را زیر بغل میگرفتند و فریاد میزدند: «روزنامه، روزنامه»، فوقالعاده»، «خبرهای داغ»... این کار بیشتر در مراکز شهرها شکل میگرفت؛ چند سال بعد به علت توسعه مسافت شهری فروش روزنامه با دوچرخه انجام شد؛ این کار هم دردسرهای خودش را داشت تا اینکه فروشندگان روزنامه تصمیم گرفتند میز کوچکی را تهیه کنند و روزنامهها را روی آن بگذارند و خود کنار آن بنشینند، بعدها به دلیل سرما و گرما و همچنین برای در امان ماندن روزنامهها از باران، برف و باد این میزها تبدیل به دکه شدند. قبلا در هر کجای شهرها که قدم میگذاشتی دکههای مطبوعاتی زیادی به چشم میخورد که برای فروش روزنامهها و مجلات مشغول به کار بودند. اما امروز اندک و انگشت شمارند کیوسکهایی که روزنامه، مجله یا کتاب و اقلام فرهنگی میفروشند! این روزها گویا این نشریات دیگر مشتریانی ندارند و بیشتر مشتریها برای خرید هر چیزی غیر از مطبوعات به کیوسکها مراجعه میکنند. به مناسبت روز خبرنگار به میان این دکهدارها و به عبارتی «آخرین زنجیرهی مطبوعاتی» در سطح شهر آبادان رفتیم تا با گفتوگو با تعدادی از آنها از مسائل و دغدغههایشان باخبر شویم. دکهدارانی که روزگاری مشتریان پرو پا قرصی داشتند و امروز منتظرند چند نسخه روزنامه به فروش برسانند! عباسعلی آزادی پور / چهارراه لین یک برای گفتوگو با فروشندگان مطبوعات ابتدا به چهارراه احمدآباد رفتم. عباسعلی آزادی پور یکی از دکهداران باسابقه کشور و به عبارتی تنها بازمانده نسل قدیم است که حدود 70 سال در این شغل سابقه دارد و پیشکسوت مطبوعات است. به گفته خودش تمام عمر به این حرفه مشغول بوده و اتفاقات گوناگونی را شاهد بوده است. او از افزایش اجاره بهای سالیانه دکه گلایه دارد و این در حالی است که مطبوعات کاغذی و به تبع آن دکهها به دلایلی چون کاهش قدرت خرید مردم و رواج رسانههای اینترنتی با کاهش درآمد شدید مواجه هستند. عباسعلی هم شمارگان فروش روزنامه را پایین میداند و میگوید: هر چند الان کمتر کسی به کیوسک برای خرید روزنامه مراجعه میکند ولی من به روزنامه و نشریات در این سالها عادت کردهام و بهنوعی بخشی از زندگیام شده است. متأسفانه روزنامه هیچ سودآوری برای ما ندارد. در حال حاضر اگر در دکهها تنقلات و دخانیات نباشد کارمان خیلی معنادار نخواهد شد. با این حال او خود را جزء جامعه مطبوعاتی میداند که وظیفه توزیع نشریات را بر عهده دارد برای همین معتقد است که دکهدارها باید با اشتیاق و رغبت بیشتری برای فروش روزنامه تلاش کنند. او میگوید در دورهای مردم برای خرید یک روزنامه یا مجله صف میکشیدند. آن زمان که بهعنوان بهار مطبوعات شناخته میشود، فروش روزنامه و مجله چنان رونقی داشت که خیلی از آنها کمیاب میشدند اما حالا بهندرت روزنامهها تمام میشوند. بسیاری از آنها برگشت میخورند! حمید آزادی پور که سالهاست پدرش را در دکه روزنامهفروشی همراهی میکند از افت فروش روزنامه در سالهای اخیر گلایه میکند و میگوید: خودم بیشتر مطالب هنری را میخوانم قبلاً بیشتر روزنامه میخواندم ولی الان بیشتر خواننده رویدادها و خبرهای فرهنگی هستم. الان مشتریها کمتر سراغ خرید روزنامه میآیند و دیگر شوقی برای خواندن روزنامه یا تیترهای اول دیده نمیشود! این جوان هنرمند سرشناس که سالهاست موسیقی را بهطور جدی دنبال میکند به تعدد روزنامهها و مجلهها اشاره میکند و میگوید: خیلی از این روزنامهها و نشریات واقعاً بیهدف منتشر میشوند. نشریه محتوای خاص و مخاطبی ندارد و من نمیدانم که دستاندرکاران این نشریات چگونه هزینه آنها را تأمین میکنند. حمید وقتی با لبخند خاطرات دوران بچگی را مرور میکند برق خاصی در چشمانش است. میگوید: همیشه در این دکه پا به پای پدر کار میکردم. از کودکی با همین دکه بزرگ شدم و بخشی از خاطراتم شده است. هر سؤالی که از او میپرسم نیمنگاهی هم به گذشته میکند. زمانی که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی یکهتاز نبودند و اطلاعرسانی در روزنامهها حرف اول را میزد. او از تجربههایش میگوید: زمان کنکور و اطلاعرسانیهای مهم، تعداد صفحات روزنامه زیاد میشد و فروش بالایی داشت. کیوسک ما چون در گذر ورودی لین یک بود و همشهریان زیادی از این مکان در تردد بودند، طبیعتاً روزنامه و نشریات خواهان داشتند. او میگوید: قبلاً که روزنامهخوان زیاد بود دخلوخرج دکه از فروش روزنامه و مجله بود و آنقدر پربرکت بود که زندگی یک خانواده با فروش همین نشریات میچرخید. ولی الان با توجه به اینکه منحنی خرید روزنامه شدیداً افت پیداکرده به هیچ عنوان نمیتواند جوابگوی دخلوخرج فروشنده باشد. برای همین صاحبان کیوسکها در تأمین مخارج روزانه، با مشکل مواجه هستند و این مسئله هم مزید بر علت شده تا اغلب دکهها دست قشر خاصی بیفتد و در واقع دکه تبدیل به سوپرمارکت کوچکی شده که به اجبار قفسههایی را برای عرضه مطبوعات اختصاص میدهند. نعیم علی زاده / میدان فرهنگ آقا نعیم با 50 سال سن بیش از 20 سال است در این محل فعالیت دارد. وقتی از مشکل قدیمیاش گفت که دو دهه بدون برق در این محل به فروش نشریات مشغول است مات و متحیر ماندم! او میگوید علیرغم نامهنگاری و پیگیریهای مستمر چند بار از شرکت نفت آمدند اما مشکل ما همچنان لاینحل مانده است. وقتی گفت که در تابستانها و ماه رمضان از شدت گرمای هوا دکهاش به کوره شباهت پیدا میکند و باعث میشود که او به حال غش کردن بیافتد غصهام گرفت که آیا حل این مشکل برق حقیقتا آنقدر سخت بوده که مسئولین 20 سال او را اینگونه عذاب بدهند! در این میان که دکهدار در حال صحبت کردن است چند مشتری برای خرید تنقلات و... به دکه او مراجعه میکنند و کمتر کسی سراغی از روزنامه یا مجلهای میگیرد. علی زاده دلیل این کم رغبتی را وعدههای عملی نشده مسئولان میداند و میگوید: وقتی مخاطب در دورههای مختلف روزنامه را برای پیگیری قولهای مسئولان میخرد و اثری از آن وعدهها نمیبیند قطعاً رغبت کمتری برای خرید روزنامه پیدا میکند. دخلوخرج دکه تنها شغلی است که با آن امرار معاش میکند. این دکهدار مدام در حرفهایش به کم رغبتی مشتریانش نسبت به روزنامه و نشریات اشاره میکند و توضیح میدهد علیرغم تنوع روزنامهها اما روزنامههای سیاسی چون جام جم و همشهری و ایران و کارون بیشتر مشتری دارد. او در پایان میگوید در این وانفسای اقتصادی به خاطر نداشتن برق ناچار است روزانه بیش از 15 هزار تومان برای خرید یخ هزینه کند تا بتواند نوشیدنی خنک دست مشتریان بدهد. شهاب جمشیدی / خیابان شهرداری شهاب جمشیدی، با 44 سال سن که بیش از 25 سال است در دکهی کوچکش مشغول فروش روزنامه و مجله است اما انگیزهی زیادی برای فروش مطبوعات دارد. ظاهر کیوسکش نسبت به بقیه با نظم و ترتیب خاصی چیده شده است. میگوید: چون دکهام در مرکز شهر است بیشتر مشتریهایم ثابت هستند. برای همین خیلی وقتها با هم در مورد سوژههای مختلف بحث میکنیم و اطلاعات ردوبدل میکنیم. این دکهدار باسابقه میگوید: از وقتی که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وارد شدند دیگر کمتر جوانی سراغ روزنامههای کاغذی میآید! در حال حاضر بیشترین فروش مطبوعات از مجلات خانوادگی و جدول است البته بیشترین درآمد ما هم از فروش تنقلات است اما در کنار آنها روزنامه و مجلهها هم کمابیش به فروش میرسند. مشتریانش یکی پس از دیگری برای خرید تنقلات، آب معدنی و... میرسند. بهندرت کسی پیدا میشود که روزنامه یا مجله را بردارد و بخرد، بیشتر مشتریان در حال نگاه کردن به تیتر روزنامهها هستند. او هم مانند دیگر کیوسک داران ریزش مخاطب را بیشتر به خاطر عملی نشدن وعدههای مسئولان میداند و میگوید: نرخ مطالعه به شدت پایین آمده و مشتریان اغلب فقط تیترها را مرور میکنند و ناامید شده و میروند! اگر دقت کرده باشید مسئولان در حرفهای خود بیشتر بر افعالی چون «فلان خواهیم کرد» یا «انجام خواهیم داد» متمرکز هستند و وقتی اینها تیتر اصلی روزنامه میشود مخاطب امروز چون اثری از عملی شدن آنها نمیبیند طبیعتاً رغبتی برای خرید و خواندن هم ندارد. علی مسگر / خیابان شهربازی یکی دیگر از دکهدارها که از سال 67 وارد شغل روزنامهفروشی شده علی مسگر 55 ساله است. او از روزهایی میگوید که تا هفت گونی نشریات را عرضه میکرده اما اکنون یک گونی و کمتر نشریهها را روی دکه عرضه میکند! به زعم او نشریات سراسری به خصوص روزنامههای سیاسی بیشتر مشتری دارند و نشریات محلی هم آنهایی که منظم چاپ میشوند فروش بهتری نصیبشان میشود. روزنامهها و مجلات این دکهدار بر یک سکوی پهن در جلو و بغل دکهاش قرارگرفته چیده شده است اما او وضعیت شکلی روزنامهها برای فروش در دکه را به خاطر اتفاقهایی چون باد و باران نمیپسندد اما چارهای ندارد! او حال مطبوعات را در دنیای امروز خوب نمیداند چرا که مشتریانش بیشتر برای چیزهای دیگر سراغ کیوسک او میروند. علی آقا با وجود مشکلات و دخلوخرج دکه دوست ندارد روزی برسد که فقط تنقلات و... بفروشد و مطبوعات را از کار خود خارج کند. او میگوید روزنامهها چون اطلاعات زیادی را به مخاطب عرضه میکنند ارزشمند هستند. برای همین من در تمام این سالها توانستهام اطلاعات زیادی در حوزههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از همین روزنامهها و مجلههایی که میفروشم به دست بیاورم. این دکهدار قدیمی در ادامه صحبتهای خود از مشکل بیمه سخن میگوید. به گفته وی دیگر مشکل دکهداران بیمه نبودن آنان است و هیچ یک از ارگانهای مسئول در این رابطه قدمی برنداشتهاند. مسگر میگوید خیلی از باسابقههای این صنف به دلیل نداشتن بیمه علیرغم چند دهه فعالیت مطبوعاتی، امیدی به فردایشان ندارند. آنها حتی صنفی هم ندارند تا در مواقع لزوم از حقوقشان دفاع کند. به عنوان مثال افزایش 20 درصدی اجاره بهای سالانه از سوی سازمان پارکهای شهرداری در این وانفسای اقتصادی فشار مضاعفی را به آنها وارد میکند که به علت نداشتن صنف و اتحادیه ناچارند سکوت کنند! مسگر اعتقاد دارد اگر همچون گذشته خدمات اولیه پاکتهای پستی به دکهها داده شود و یا ارائهی برخی از عوارض شهرداری به کیوسکها واگذار شود در اقتصاد زندگیشان نقش چشمگیری خواهد داشت. مرگ خاموش مطبوعات! همه ما از دکههای مطبوعاتی خاطره داریم، بعضیهایمان مدتها جلوی آن ایستاده و تیترهای درشت مطبوعاتش را خواندهایم، برخی علاقمند مجلات خانوادگی یا جدول و طنز و… بودیم و بعضی هامان صفحات آگهی را به دنبال کار و ناممان برای قبولی در کنکور و… گشتهایم. دکههای مطبوعاتی به عنوان عرضهکنندگان رسانههای چاپی نه تنها به عنوان بخشی از فرایند گردش اطلاعات محسوب میشوند بلکه میتوان گفت بخشی از نمای فرهنگی هر جامعه را نیز تشکیل میدهند، با این حال مانند سایر بخشهای فرهنگی این صنف نیز این روزها از کملطفیها رنج میبرد! وضعیت مطبوعه خوانی در شهر از مواردی است که دکهداران بهتر از هر مقام مسئولی میتوانند درباره آن اظهار نظر کنند. آنان در پایین آمدن سطح اقبال به مطبوعات از سوی مردم همعقیدهاند ولی بسیاری از آنان دلیل آن را نه در کم شدن علاقه مردم به مطبوعات بلکه در عدم آموزش عمومی و همچنین کاهش قدرت خرید مردم میدانند تا نتواند نشریات وزین چاپ شده را خریداری نمایند. هنوز هم ماهیت مطبوعات کاغذی برای مردم و مخاطبان آنها موثقتر است ولی به دلیل وضعیت اقتصادی کشور، سبد فرهنگی و به تبع آن روزنامه را نیز از آن حذف میکنند. بحث دیگر تبلیغ برای خواندن در کشور است. امروز اگر روزنامه و روزنامهخوانی در کشور حتی یک صدم فوتبال مورد توجه قرار گیرد به حتم تعداد خوانندگان روزنامه و به تبع آن رونق کار دکهداران و بالا رفتن آگاهیها در جامعه نیز مؤثر خواهد بود.
آبادان،خبر آبادان،اخبار آبادان،آبادان نیوز،خبرآبادان،اخبارآبادان،آبادان نیوز نظرات بینندگان این خبر فاقد نظر می باشد نظر شما
|
|